معرفی وبلاگ
سلام، سلامی به اندازه تمام پست ها و کامنت های این وبلاگک خوشحالم از این که یه نگاهی به با شهدا انداختید در ضمن اکثر مطالب این وبلاگو شهدا مینویسند یعنی من از خودم مطلب نمی نویسم چون فکر می کنم مطلب شهدا بیشتر به خودم و شما کمک می کنه. # اگر مطالب دارای کم و کاست هستش می تونید نظر بدید
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 84269
تعداد نوشته ها : 192
تعداد نظرات : 10
Rss
طراح قالب
GraphistThem158

بچه های واحد دیده بانی هر روز صبح بعد از نماز صبح ورزش همگانی به گود زور خانه ای که ساخته بودند و اطرافش با گونی محصور شده بود می رفتند و با  پخش صدای عباس شیر خدا به ورزش می پرداختند .آنها با گلوله های توپ 106 میل زور خانه ساخته بودند .توضیح اینکه در داخل پوکه خالی توپ 106 ، میله ای قرار می دادند و اطراف آن را گچ و خاک می ریختند که بعد از خشک شدن بتوان از آن بهره برداری کرد .تخته شنایشان از جنس چوب جعبه های مهمات بود . کباده را از پلیت آهنی می ساختند .قوطی های کمپوت پر از گچ و خاک را با طناب یا زنجیر به هم می بستند و دو سر زنجیر به چوب دستی متصل می شد .باز وسط زنجیر یا طناب فاصله ای قرار می دادند که دست پهلوان به وسط زنجیر  بند می شد و دست دیگر وسط چوب دستی را می گرفت .ضرب این زور خانه پوست گوسفندی بود که برای قربانی به منطقه هدیه شده بود که بعد از دباغی آن را روی بشکه ای کشیده بودند و به این ترتیب ، همه ابزار ها یک زور خانه حقیقی آماده شد .

دسته ها : ابتکارات
شنبه 1389/6/6 20:11

تخریب در کردستان تجربه خاصی بود .یکی از آن تجربه ها ؛ تجربه زمین بود .خودی و دشمن دیگر در یافته بودند که در زمین های سخت و سنگلاخ مین کار گذاشتن دشوار است و  مطمئن ترین محل ها برای عبور ؛ راه رفتن داخل شیار و پا روی سنگ ها گذاشتن بود .ولی یکی از بچه های سمج ؛ محل تردد دشمن را با دشواری به هم ریخت .او مسئولیت طاقت فرسای مین گذاری در شیار را به عهده گرفت و تضمین کرد که دیگر دشمن از آن محل عبور نکند یا اینکه آن قدر دلهره در دلش ایجاد شود که تا حد امکان از آن محل عبور نکند ، وی بر خلاف تجربه به دست آمده ، زیر تمام سنگ هایی که به نوعی موقع عبور هر کسی ترجیح می داد روی آن قدم بگذارد و عبور کند مین کار گذاشت .بعضی را قطع کششی و بعضی را تله انفجاری کرذد و در آخر همان شد که قولش را داده بود . دشمن بعد از چند بار عبور از آن مسیر و دادن تلفات به ناچار به راه های صعب العبور تر روی آورد .

دسته ها : ابتکارات
شنبه 1389/6/6 20:10

بعد از ساعتی که در خط مقدم بودیم ، به فکر افتادیم برای حل مشکل بی خبری از حوادث ایران و جهان رادیویی تهیه کنیم .  یکی از رزمندگان که در زمینه کارهای الکترونیک سر رشته داشت ، بی سیم ترکش خورده ای را در یک تانک نیم سوخته عراقی پیدا کرد .اول قصد داشت قطعات آن را برای تعمیر بی  سیم های دیگر نگه دارد ، ولی بعد قبول کرد در صورت امکان از آن رادیویی بسازد .البته ما در خط وسیله لحیم کاری و هویه نداشتیم تا سیم ها و قطعات مربوطه را به هم وصل کند .
قرار شد از سرب داخل مرمی گلوله به جای قلع استفاده کند و به جای هویه سمبه کلاش را با مالیدن بر سنگ ها و کشیدن به بلوک های سیمانی سنگر نوک تیز کرده و با روشن کردن آتش آن را داغ کند و به کار گیرد .با لاخره ، پس از دو روز کار شبانه روزی و فراهم شدن مقدمات ، موفق شد صدای بی سیم را در آورد ، اما این صدا فقط با گوشی شنیده می شد و آنتن آن چیزی جز اتصال سیم به پلیت سنگر نبود .
بعد مشکل صدا را با نصب بلند گوی کهنه ای حل کردیم و به این طریق بچه ها صدای رادیو ایران را شنیدند .

دسته ها : ابتکارات
شنبه 1389/6/6 20:8
X